شعر

شعر نوروز 1401

شعر بهاری و نوروزی در وصف عید نوروز

سالی در راه است
سالی پر برکت

سالی که اگر خواهی
نیست در آن حسرت

برف ها آب شدند
غصه ها از ما دور

یک دل خوش دارم
که شده سنگ صبور

تو در این خانه تکانی بتکان
هر چه از درد حکایت میکرد

بگذار پاک شوی از غم ها
خالی شوی از دوده ی درد
میلاد جانمحمدی

شعر بهاری و نوروزی در وصف عید نوروز

چون پرند نیگلون بر روی بندد مرغزار
پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار

خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس
بید را چون پر طوطی برگ روید بی شمار

دوش وقت نیم شب بوی بهار آورد باد
حبذا باد شمال و خرما بوی بهار

بادگویی مشک سوده دارد اندر آستین
باغ گویی لعبتان جلوه دارد در کنار

ارغوان لعل بدخشی دارد اندر مرسله
نسترن لولوی لالا دارد اندر گوشوار

تا بر آمد جامهای سرخ مل بر شاخ گل
پنجه های دست مردم سر برون کرد از جنار

بیشتر بخونید
شعر شب یلدا (شب چله) 1400

راست پنداری که خلعتهای رنگین یافتند
باغهای پر نگار از داغگاه شهریار
فرخی سیستانی

 

ترانه نوروزی / شعر بهاری و نوروزی در وصف عید نوروز / شعر در وصف عید / شعر نوروززی / شعر نوروز

 

رای post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا